
راهنمای حل جدول ( کلماتی که با حرف (ج) شروع می شوند
مشاهده معنی لغاتی که با حروف (ج)شروع می شوند
صفحه (ج)
=جائع (گرسنه)
=جابلسا (منظور مغرب است)
=جاده بین خاورمیانه و چین (جاده ابریشم)
=جار (همسایه- چلچراغ- بانگ- فریاد)
=جاری (برادر شوهر- روان)
=جاسوس (اشپیون)
=جاش (غله پاک کرده)
=جاشو (کارگر کشتی)
=جا کاغذی (کازیه)
=جالیز (کشتزار هندوانه و خربزه)
=جام سقراط (شوکران)
=جام فوتبال ترکیه (آتا ترک)
=جاموس (گاو میش)
=جامه ابریشمین (خز)
=جامه بسیار کهنه (لبیس)
=جامه کتانی سفید ( رازقیه)
=جامه و عبا (حله- ریماز)
=جانب (ور)
=جانشین شاه اسماعیل (شاه طهماسب)
=جانوران خزنده را گویند (مای)
=جانور بد بو (خز)
=جانور تک سلولی (آمیب)
=جانور رم کننده (رمو)
=جانور شناس آلمانی سده نوزدهم (موریتس شیف)
=جانور شناس برجسته آمریکایی (دایان فوزی)
=جانوری از تیره راسو (قاقم)
=جانوری از شاخه بند پایان (عنکبوت)
=جانوری دوزیست شبیه مامولک (سمندر)
=جانوری شبیه چلپاسه (آفتاب پرست)
=جانوری شبیه سوسمار (ورل)
=جانوری گوشتخوار از راسته کیسه تنان (ساریگ)
=جاویدان (مخلد)
=جای اتراق قافله (کاروانسرا)
=جای بازگشت (ماب)
=جای بند کمر (لیفه)
=جای ترسناک (مهیل)
=جای درخت دار (مشجر)
=جای شک و گمان (مظان)
=جایزه ادبی آمریکا (پولیتزر)
=جایگاه قدم حضرت ابراهیم(مقام ابراهیم)
=جایگاه مخصوص مجسمه خدایان در یونان باستان(پانتیون)
=جایگاه مهاجرین در مسجد النبی (صفه)
=جای وزش باد (مهب)
=جای وسیع برای مهمان (لنگری)
=جایگاه مهاجرین در مسجد النبی (صفه)
=جایی که دزد بسیار باشد (دزد بازار)
=جایی که فاضلاب می رود (گنداب رو)
=جبان (ترسو- بد دل- کم دل)
=جبل (کوه)
=جبهه (پیشانی)
=جت (فشفشه)
=جدار (دیوار)
=جدا کننده حق از باطل (فاروق)
=جدا کننده خوب از بد (ناقد)
=جداگانه (علی حده)
=جدال با نفس (جهاد اکبر)
=جد رستم (نریمان)
=جد کوروش بزرگ (هخامنش)
=جد مادری حضرت سلیمان (اوریا)
=جدول محاسبات نجومی (زیج)
=جدولی از جداول اعداد (کاکرو)
=جذابیت یک فرد که می تواند در مردم نفوذ کند و انان را به شور وادار کند (کاریزماتیک)
=جذام (اکله- خوره)
=جذب کننده آب (ناشف)
=جذع (تنه- تنه درخت)
=جر (شکاف و رخنه)
=جراد (ملخ)
=جرار (بسیار - انبوه)
=جرثومه حیات (یاخته)
=جرح (زخم)
=جرعه (هفت)
=جرمی که ازدوغ یا ماستی که اب آن را گرفته اند به جا می ماند (دوراغ)
=جریب (اکر)
=جریان آب گرم اقیانوس اطلس (گلف استریم)
=جریان متناوب الکتریسیته (آلترناتیو)
=جریان متناوب برق (الترناتیو)
=جز (دنبه برشته)
=جزایر لوزالمعده (لانگرهانس)
=جزر (هویج- زردک)
=جزیره (آبخست- اداک)
=جزیره ادویه (اندونزی)
=جزیره ای در اقیانوس هند (رامی)
=جزیره ای در اندونزی (مادورا- سوماترا- جاوه)
=جزیره ای در جنوب غربی اقیانوس هند (موریس)
=جزیره ای در دریای خزر (ابسکون)
=جزیره ای در دریای هند (لانیس)
=جزیره ای در روسیه (کریمه)
=جزیره ای در ژاپن (هکایدو- هونشو- کیشو)
=جزیره ای در فلیپین (میندانائو)
=جزیره ای نفتی در جنوب (لاوان)
=جزیره ای معروف در غرب روسیه (کریمه)
=جزیره ای در اروپا (کرس)
=جزیره ای در اسپانیا (قناری)
=جزیره ای در اسکاتلند (اران)
=جزیره ای در ایتالیا (الب- سیسیل- کاپری)
=جزیره ای در ایران (لاوان- خارک- سیری- تنب بزرگ- تنب کوچک- ابوموسی- جزیره اسلامی)
=جزیره ای در شمال غربی اروپا (ایسلند)
=جزیره ای در مالزی (تیمور)
=جزیره ای در یونان (کرت - رودس-شاماش- کرس)
=جزیره ای در یونان در نزدیکی ترکیه (رودس)
=جزیره دریاچه ارومیه (جزیره اشک)
=جزیره دریای خزر (آبسکون)
=جزیره معروف استرالیا (تاسمانی)
=جزیره میخک (زنگبار)
=جزیی از سلول (پرتوپلاسم)
=جستن گلوله (هک)
=جسمی که از خود پرتو مجهول بیرون میدهد و تاثیرات الکتریکی تولید میکند (رادیو اکتیو)
=جسمی که نور را تجزیه می کند (منشور)
=جستجوگر (راید)
=جشن آمریکایی ها در روز اول نوامبر (هالووین)
=جشن ایرانیان در روز دوم بهمن (بهمن جه)
=جشن ایرانیان قدیم در روز نهم آذر (آذرجشن)
=جشن زرتشتیان در پنج روز آخر آبانماه (پوردگان)
=جشنواره بین المللی فیلم سوئیس (لوکارنو)
=جشنواره بین المللی فیلم برزیل (ریو)
=جشنواره فرنگی (فستیوال)
=جعفر (نهر - رود- ناقه پر شیر)
=جغر (غوک- وزغ)
=جغرافی دان ایران در قرن سوم (ابن خرداد به)
=جغ (آبنو)
=جغد (بوم - بوف)
=جف (میان تهی وبه معنی پژمرده وخشک نیز میآید)
=جفتک (الیز)
=جفن (پلک چشم)
=جل (چکاوک)
=جلاد (میر غضب)
=جلب کردن (اجتلاب)
=جلد (پوست)
=جلگه رسوبی هموار در ایران (ترکمن صحرا)
=جلگه وسیع (استپ)
=جلودار اسب (رکابدار)
=جم (کثیر و فراوان)
=جماعت مردم (صرم)
=جمد (یخ- برف)
=جمع زاهد (زهاد)
=جمع شدن چرک درموضعی از بدن (ابسر)
=جمع طاغی (طغات)
=جمع کردن (ضم)
=جمهوریی در آسیای مرکزی (ازبکستان)
=جمهوریی در شمال شرقی اروپا (استونی)
=جناح لشکر (یسال)
=جناح چپ لشکر (میسره)
=جنباندن (هید)
=جنبش فرهنگی که آغازگر دوران جدیدی در اروپا شد (رنسانس)
=جنبنده (متحرک- نوان)
=جنبیدن (اب)
=جنبیدن شاخه (تنود)
=جنت (باغ - بهشت- فردوس)
=جنس ماده (انثی)
=جنس و کالا (اروس)
=جنگ (غزا-هیجا - کارزار - نبرد- حرب)
=جنگ اسکندر با داریوش سوم (ایسوس)
=جنگ انگلیسی ها و روس ها با ناپلئون (نبرد لایپزیک)
=جنگ بین اعراب و ایران(قادسیه)
=جنگ تن به تن (دویل)
=جنگجو (غازی)
=جنگجوی تاریخی اسکاندیناوی (وایکینگ)
=جنگجوی سنتی ژاپنی ها (سامورایی)
=جنگ حضرت علی با خوارج (نهروان)
=جنگ حضرت علی با طلحه و زبیر (جمل)
=جنگ رسانه ای (جنگ نرم)
=جنگ سلجوقیان با سپاهیان روم (ملازگرد)
=جنگ شاه اسماعیل با سپاه عثمانی (چالدران)
=جنگل رابین هود (شروود)
=جنگ و ستیز (چخ- حرب)
=جنوبی ترین کشور افریقا (آفریقای جنوبی)
=جنون شدید (مانیا)
=جنین (یارک - رویان)
=جو (شعیر)
=جواد (سخی- بخشنده- اسب تندرو)
=جو زمین (اتمسفر)
=جوال (گاله)
=جوان (شاب)
=جوانی (شباب)
=جوان بی تجربه (غر)
=جوانمردی (مکرمت- مروت)
=جوان نگهدارنده پوست (کلاژن)
=جواهر نشان کردن (ترصیع- مرصع)
=جوجه تیغی (راورا- خارپشت- سیرو- جکاشه)
=جودی روسی (سامبو)
=جوشاندن آن بر روی ورم مثانه مفید است (باقلا)
=جوشانده و دم کرده این گیاه برای درمان سرطان معده بکار می رود (مامیران)
=جوش خمیر (وز)
=جوش چرکین (دمل-آبسه)
=جوش صورت (اکنه)
=جوشن (وشینه- زره - خفتان- گبر- آگند)
=جوشهای ریز بدن (ایر)
=جوشیدن (غلیان)
=جولانگاه (مجال)
=جوع (گرسنگی)
=جوف (شکم- اندرون چیزی)
=جولاه (بافنده- نساج)
=جوهر (امه)
=جوهر بید (سالیسین)
=جوهر شوره (تیزآب)
=جوهر قلیا (پتاس)
=جوهر مازو (تانه)
=جوهر نشادر (آمونیاک)
=جوی خون (رگ)
=جوی- مراد - کام (لر)
=جهاز شتر (هوید)
=جهاز عروس (وردک)
=جهانگرد فرانسوی کاشف می سی سی پی (لاسال)
=جهانگشایی که در سال331 پیش از میلاد تخت جمشید را تسخیر کرد (اسکندر مقدونی)
=جهت آبکاری فولاد بکار می رود (روی)
=جهش ژنتیکی (موتاسیون)
=جهنم (هاویه- سقر)
=جهیز (اسب تیزرو)
=جهیزیه (وردک- وردوک)
=جیب بری (نشل)
=جید (خوب ونیکو)
=جیره و یومیه (راتب)
=جیش (سپاه- لشگر- ارتش)
=جیوه (مرکور- آبک- سیماب)