ضرب المثل ها و کنایه های فارسی که با حرف ( ل- م ) شروع می شوند
حرف ل
• لگد به بخت خود زدن: به شانس پشت کردن
• لفتش دادن: کاری به طول انجامیدن
• لبش بوی شیر می دهد: بی تجربگی فرد
• لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست: وقتی می توان ببخشی انتقام نگیر
حرف م
• مرغ همسایه غاز است: نا آگاهی.
• ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است: ارزش وقت را دانستن
• ماست را کیسه کردن: گول زدن
• مرغ یک پا داره: لجبازی کردن
• مار تو آستین پرورش دادن: محبت به افراد زیان رساننده
• مار خورده و افعی شده: شرارت کسی
• مگواندوه خویش با دشمنان که لاحول گویند شادی کنان: دشمن را به ناراحتی خود شاد نکن
• مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال: زندگی نباید صرف مال اندوزی شود ثروت باید برای رفاه انسان استفاده شود و نه این که رفاه انسان صر جمع کردن ثروت
• مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را بدرانند پوست : در ستایش اتحاد وهمبستگی
• مزن بی تأمل بگفتار دم: بدون فکرحرف نزدن واگر هم سخن گفته شد دیگر جای تأسف خوردن نیست
• مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد : کسی از چیزی ضرر دیده از آن چیز برای هیشه رعب ووحشت دارد
• مسکین خر اگر چه تمیز است چون با رهمی برد عزیز است: زحمتکشی